خاطره ای از سردار احمدیان:
برای تفحص شهید رفتیم تو خاک عراق.
عکسی از امام خمینی(ره) روی جیب سمت چپم بود.
یه سرگرد بعثی که برای نظارت و شناسایی جنازه های عراقی همراهم بود نگاهی به عکس انداخت و با کنایه گفت: رهبر شمام که همیشه عبوس و ناراحت بوده... خیلی ناراحت شدم. موندم چطور جوابشو بدم تا ثابت کنم که اینطور هم که میگه نیست...
یه آن با صدای، جنازه، جنازه...! به خودم اومدم.
با سرعت دویدیم سمت جنازه... پلاک نداشت، طبق معمول، بچه ها رفتن سراغ جیبای لباس خاکی شهید تا نشونه ای پیدا کنند.
الله اکبر، سبحان الله...
عکسی خندان از امام خمینی(ره) تو جیب شهید گمنام...
اینم جواب سرگرد بعثی.